من چه دانم؟
مرا گوئي کرائيکرايي کرائي من چه دانمچه دانمچه دانمچنين مجنون جرائي چرائي چرائي من چه دانم چه دانم چه دانمچه دانم مراگوئي به اين زاري که هستي به عشقمچون بر آيي من چه دانمچه دانم چه دانم مرا گوئي چه مي...
View Articleسوخته
بنام خدااي بهانه شعرهاي گاه و بيگاهماي ترانه ي شبهاي بيداري اماي نهان ترين نجواهاي اشکبارماينک اين من، اين توزين بيشترم سوخته خواهي؟اين تو و اين دل.
View Articleاي نوبهار عاشقان
اي نوبهار عاشقان داري خبر از يار مااي بادهاي خوش نفس عشاق را فريادرساي فتنه روم و حبش حيران شدم کاين بوي خوشاي جويبار راستي از جوي يار ماستياي قيل و اي قال تو خوش و اي جمله اشکال تو خوشاي از تو آبستن...
View Articleاينك اين من كه به پاي تو درافتادم باز
...همه مي پرسند: چيست در زمزمه مبهم آب؟ چيست در همهمه دلكش مرگ؟ چيست در بازي آن ابر سپيد؟ روي اين آبي آرام بلند كه تو را ميبرد اين گونه به ژرفاي خيال... چيست در خلوت خاموش كبوتر ها؟ چيست در كوشش بي...
View Articleدلق مرقع هاي ما...
بنام خداحافظ فرمود : من اين دلق مرقع را بخواهم سوختن روزيکه پير مي فروشانش به جامي بر نميگيرد......راستي،دلق مرقع هاي ماچيست؟داشته هاي ما چيست؟سرمايه هاي ما چيست؟...آيا چيزي داريم که پير مي فروشان،...
View Articleکاش...
بنام خداآنکه خون دل من ريخت ز بيداد و برفتکاش...باز آيد وخون ريزد وبيداد کند... (اوحدي مراغه اي)(: از طرف يک "محروم اينترنتي"سفارش شده اين متن رو بذارم اينجا :)
View Article
